ثمین

دفتر عشق(شعر)

هرجاکه بری خواهم آمد...

هرچه گویی اطاعتخواهم کرد...

دردهایت را تحمل خواهم کرد..

فقط کاش که زود تربرگردی...

نبودت را تحمل نمی کنم...

 

+نوشته شده در برچسب:رفتن عشق,تنها گذاشتن,تنهایی,داود الماسیان,ثمین,دوست دارم,,ساعتتوسط داوود الماسیان | |

هنوزهم گاهی نفس هایم به یادت گریه میکنند

هنوزهم اشک هایم بایادت خنده هامیکنند

وچقدر من دلتنگم

زمانی که زیبایی هایت زشتی هایت را می پوشاند

زشتی هایی که ازخودت بجای گذاشتی ...

هنوزهم نجواهایت گوشم رانوازش می کند...

قلبم به یادت عاشقانه میزند

باورکردن رفتنت مثل رفتن نفس هایم می باشد

پس هرگز رفتنت را فراموش نخواهم کرد

تاوقتی که نفس هایم تو را صدا خواهند کرد ...

+نوشته شده در برچسب:رفتن عاشق,تنها گذاشتن,تنهایی,داود الماسیان,ثمین,دوست دارم,هنوز,هرگز,فراموش,,ساعتتوسط داوود الماسیان | |

تو میرفتی ومن پشت سرت گزیه میکردم

تابرگردی ...

اما صدای دلم گفت ...

دیوونه التماس نکن،صداش نکن ...

آخه تا کی دیوونگی

گفتم خبر دارم تو هم تنگی ...

یه ذغال خاموش برداشتم ورفتنت روکشیدم

اما دل باهاش مخالفت کرد ...

منم اومدنت روکشیدم ...

فقط واسه اینکه برگردی ...

دست تو جام وبده به دست من ...

اما خوردن این شراب یه خوابه

چون که من رفتنت روتوی بیداری دیدم ...

دیگه هم برگشتی نداری ...

عاشقی

+نوشته شده در برچسب:رفتن عاشق,تنها گذاشتن,تنهایی,داود الماسیان,ثمین,دوست دارم,,ساعتتوسط داوود الماسیان | |